خبرگزاری «حوزه»، الگوى مصرف از نگاه قرآن و حديث و راهكارهاى اصلاح الگوى مصرف از امكانات ملّى را به قلم آیت الله محمدی ری شهری را منتشر می کند.
مهمترين راهكارهايى كه با بهرهگيرى از رهنمودهاى پيشوايان اسلام مىتوان براى اصلاح الگوى مصرفْ از منابع ملّى، ارائه داد، عبارتاند از:
* تقويت برنامهريزىهاى كلان اقتصادى
نخستين گام در اصلاح الگوى مصرف از منابع ملّى، تقويت برنامهريزىهاى كلان اقتصادى است. در روايتى از امام على عليه السلام مىخوانيم: حُسنُ التَّدبيرِ و تَجَنُّبُ التَّبذيرِ مِن حُسنِ السِّياسَةِ.
حُسن تدبير و پرهيز از حيف و ميل، [بخشى] از حُسن سياست است.
بر پايه اين روايت، سياستمداران نظام اسلامى براى استفاده بهينه از منابع ملّى، از يك سو بايد تدبيرهاى اقتصادىِ خود را تقويت كنند و از سوى ديگر، از زيادهروىها و ريخت و پاشهاى بىفايده در دستگاههاى دولتى، پيشگيرى نمايند. اميرمؤمنان عليه السلام در روايتى ديگر مىفرمايد: سُوءُ التَّدبيرِ مِفتاحُ الفَقرِ. سوء تدبير، كليد فقر است.
اين سخن، اشاره بدين معناست كه سياستمدارانى كه از تدبير لازم در مديريت اقتصادى كشور برخوردار نيستند، زمينهساز عقبماندگى اقتصادىِ جامعه هستند.
* استفاده بهينه از منابع ملّى
رعايت اولويتهايى كه موجب استفاده بهينه از منابع ملّى و بودجه عمومى است، به مراتب، مهمتر از رعايت اولويتها در هزينه كردن از منابع شخصى است. از اين رو، بر همه مديران در نظام اسلامى، فرض است كه با همه توان خود تلاش كنند تا از منابعى كه از بودجه عمومى در اختيار دارند، به بهترين وجه، در جهت مصالح مردم استفاده نمايند و بدين سان، در آزمون امانتدارى اموال عمومى، موفّق باشند:
«إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا.
در حقيقت، ما آنچه را كه بر زمين است، زيورى براى آن قرار داديم تا آنان را بيازماييم كه كدام يك از ايشان نيكوكارترند».
بىترديد، تلاش براى استفاده بهينه از منابع و امكانات ملّى، يكى از مصاديق بارز اين آيه كريمه، و موفّقيت در اين تلاش، دستيابى به پاداش بهترين عمل است.
* نهايت صرفه جويى
يكى از لوازم اجتنابناپذير استفاده بهينه از منابع ملّى، صرفهجويى همراه با تدبير، در مصرف بودجه عمومى است. امام على عليه السلام در اين باره، بخشنامهاى به كارگزاران حكومتى خود دارد كه بسيار قابل تأمّل و آموزنده است. متن اين بخشنامه، چنين است:
أدِقّوا أقلامَكُم، و قارِبوا بَينَ سُطورِكُم، وَ احذِفوا عَنّى فُضولَكُم، وَ اقصِدوا قَصدَ المَعانى، و إيّاكُم وَ الإكثارَ؛ فإنَّ أموالَ المُسلِمينَ لا تَحتَمِلُ الإضرارَ.
قلمهايتان را تيز كنيد، سطرها را به هم نزديك سازيد، [در نگارش] براى من، زيادىها را حذف كنيد و به معنا بنگريد، و از زيادهنويسى بپرهيزيد؛ چرا كه بيت المال مسلمانان، زيان بر نمىتابد.
اين بخشنامه، بدين معناست كه سياست صرفهجويى در اموال عمومى بايد به صورت قانون و دستور العمل، به كارگزاران نظام اسلامى ابلاغ شود و آنان موظّفاند براى بهرهگيرى بهتر و بيشتر از وقت خود و مديريتهاى بالاتر از خود و امكانات ملّى نهايت صرفهجويى را داشته باشند.
* پيشگيرى از سوء استفاده شخصى و خانوادگى
در نظام اسلامى، پيشگيرى از سوء استفاده شخصى و خانوادگى از امكانات ملّى بايد در ميان كارگزاران آن، به فرهنگ تبديل شود. آنان بايد توجّه داشته باشند كه اموال عمومىِ در اختيار آنها، در واقع، امانت ملّىاند و تنها در خصوص مسئوليتى كه به عهده دارند، مىتوانند از اين امكانات استفاده كنند، و هرگونه استفاده شخصى از امكانات عمومى، نامشروع است.
مشهور است كه امير مؤمنان عليه السلام، شبى وارد بيت المال شد و چگونگى تقسيم اموال را مىنوشت كه طلحه و زبير، نزد ايشان رسيدند. به محض ورود آنها، امام، چراغى كه در برابرش بود، خاموش كرد و دستور داد تا چراغى ديگر از خانهاش آوردند!
آنان كه از اين برخورد امام، شگفت زده شده بودند، سبب آن را پرسيدند. امام عليه السلام پاسخ داد:
كانَ زَيتُهُ مِن بَيتِ المالِ، و لا يَنبَغى أن نُصاحِبَكُم فى ضَوئِهِ.
روغن آن چراغ، از بيت المال بود؛ از اين رو، سزاوار نيست كه با شما در روشنايىاش همنشينى كنيم!
در حكومت امام على عليه السلام در بهرهگيرى از بيت المال، تفاوتى ميان نزديكان امام و ديگران وجود نداشت. يكى از نكات بسيار آموزنده در سيره علوى، اين است كه يك روز پيش از شهادت آن امام بزرگ، مردم بر او وارد شدند و گواهى دادند كه حقوق آنان را از بيت المال، به طور يكسانْ رعايت كرده، استفاده شخصى از بيت المال نداشته و با دورترين مردم در حكومت، همانند نزديكترين آنان به او، رفتار شده است.
بنا بر اين، پيروان راستين امام على عليه السلام و مديرانى كه افتخار خدمت در نظام منسوب به آن بزرگوار را دارند، بايد با يارى جستن از خداوند متعال و روح بلند آن امام بزرگ، همه توان خود را در جهت نزديك شدن هر چه بيشتر به آن الگوى كامل انسانيت، به كار گيرند.
*دورى جستن از بذل و بخشش اموال عمومى
از ديدگاه اسلام، بخشش، نيكوست؛ امّا از اموال خود، نه از اموال ديگران. بخشش از اموال ديگران، نه تنها نيكو نيست، بلكه نكوهيده و ناپسند است. لذا در نظام اسلامى، دولتمردانْ حق ندارند از اموال ملّى ببخشند. در روايتى از امام على عليه السلام آمده است:جودُ الوُلاةِ بِفَىءِ المُسلِمينَ جَورٌ و خَترٌ. بخششِ حكمرانان از اموال مسلمانان، بيدادگرى و خيانت است.
در سيره حكومتى علوى آمده كه: هنگام تقسيم بيت المال، برده پيرى، نزد امير مؤمنان عليه السلام آمد و تقاضاى يارى كرد. امام عليه السلام به او فرمود:
وَ اللّهِ، ما هُوَ بِكَدِّ يَدى و لا تُراثى مِنَ الوالِدِ، و لكِنّها أمانَةٌ ارعيتُها فَأَنَا اؤدّيها إلى أهلِها.
به خدا سوگند! كه اين، نه دسترنج من است و نه ميراثم از پدر؛ بلكه امانتى است كه به من سپرده شده. پس آن را به اهلش مىرسانم.
در ادامه، امام عليه السلام با درخواست يارى از مردم، مشكل آن نيازمند را حل كرد.